صداقت در سازمان

صداقت در کسب و کار چگونه است

 
صداقت و راستگويي را سخن راست ،قول حق ،فعل و عمل مي دانند

هنگاميکه سازمان به افراد دروغگو و متقلب و يا افرادي که اعمال خلاف انجام مي دهند ارتقا مقام بدهد و يا آنها را مورد ستايش قرار بدهد چنين برداشت مي شود که رفتارهاي غير اخلاقي بازدهي مناسبي دارند و اينجاست که اصول غيراخلاقي در سازمان ريشه مي گيرند

يک سازمان همواره بايد براي بقاي خود در مقابل مشکلات موجود ،چه در ارتباط با محيط و چه در درون سازمان در حال مبارزه با مشکلات ،شناخت مشکل و ابعاد مختلف آن باشد .سازمان سالم ،سازماني است که براي ادامه ي حيات خود قادر است به هدف ها و مقاصد انساني خود دست يابد .موانعي را که در دستيابي به هدف هايش با آن مواجه مي شود بشناسد و اين موانع را از پيش پاي خود بردارد.سازمان سالم سازماني است که درباره خود و موقعيتي که در آن قرار گرفته است واقع بين بوده قابليت انعطاف داشته و قادر باشد براي مقابله با هر مشکلي بهترين منابع خود را بکار گيرد.

علل و انگيزه هاي عدم صداقت يا عدم درستکاري

1.اصرار مديران يا سرپرستان براي گفتن جزئيات دقيق يک موضوع غالبا فرد را تشويق به دروغگويي مي کند

2.دروغ گويي آموختني است يعني جو سازمان که گفتار و رفتار سرپرستان در آن مي تواند آموزگار خوبي باشد بدين فرض که در گزينش کارکنان دقت لازم انجام شده باشد

3.علل ديگر دروغگوي در افراد آنست که ناشي از ترس است يعني دروغ اورا از تنبيه شدن و يا تهديد در موقعيت شغلي خود حفظ مي کند

4.يکي ديگر از علل دروغ گو شدن افراد زماني است که مورد مخالفت و استيضاح قرار مي گيرند

5.ترسيدن از عواقب و پيامده هاي کارهايي که انجام داده عاملي مي شود براي دروغ گو شدن افراد

6.جلوگيري از خجالت و شرمنده شدن چه در مقابل همکاران چه در مقابل مافوق خود باعث دروغگو شدن افراد مي شود

7.گاهي اوقات جلب توجه و علاقه به ديده شدن در جمع همکاران باعث دروغگو شدن افراد مي شود

8.بي ديني و عدم اعتقاد به باورهاي مذهبي هم عامل ديگري است که باعث دروغگو بودن افراد مي شود

9.براي جلوگيري از رسوايي و کيفر و مجازات آن افراد متوسل به دروغ مي شوند و خود را فردي پاک و متعهد جلوه مي دهند

10.گاهي اوقات افراد براي اينکه خود را بيش از آنچه هستند بنمايانند اظهار علم و دانايي مي کنند و در مسائل مختلف دروغ مي گويند

11.انسان فطرتا مخلوقي منفعت طلب است و از ضرر گريزان  و هميشه بدنبال مال  و جاه و مقام و شهرت است از اينرو براي رسيدن به آن به دروغ هم متوسل مي شود

12.حب و بقض هاي افراطي گاهي سبب دروغ گويي مي شود

13.شخصيت طلبي انگيزه ديگري است براي رو راست نبودن

14.احساس کمبود و حقارت ،کسانيکه گرفتار چنين عقده اي هستند سعي مي کنند با انواع دروغ ها و لاف ها حقارت هاي خود را جبران کنند

نقش مديران در مسير توسعه صداقت و اعتماد سازي

اعتماد در سازمان از بالا به پائين جريان مي يابد و اگر مديران ارشد قابل اعتماد باشند حس اعتماد به سطوح پائين سازمان رخنه مي کند بنابراين به سطوح کارشناسي سازمان اعتماد کنيد تا مسير توسعه صداقت و صميميت هموار گردد

به شيوه هاي مختلف تلاش کنيد که فضاي دوستانه و صميمي در سازمان ايجاد کنيد و از اين طريق صداقت و اعتماد را تقويت کنيد براي اين منظور گفتگوي رو در رو و بي واسطه را با سطوح مختلف همکاران را فراموش نکنيد و همچنين براي تزريق نشاط و شادي در ميان کارکنان خود از لطايف و ظرايف مرتبط و قريب به ذهن آنان استفاده کنيد

ايجاد اعتماد در کارکنان به عنوان فرايندي تدريجي محسوب مي شود و يکي از اهداف شما به عنوان مدير بايد اين باشد اعتماد به کارکنان بر پايه موفقيت هايشان باشد بنابراين وظايفي را به زير دستان خود محول کنيد که از عهده آن بخوبي برآيند و مجبور نشوند به دروغ متوصل شوند تا کار خود را خوب جلوه دهند بخصوص درباره کارکنان جديد بايد وظايفي به آنها واگذار کنيم که بتوانند بخوبي از پس آن برآيند و عادت به موفق شدن در آنها ايجاد کنيم

گاهي اوقات کارکنان وظيفه اي را درست انجام نمي دهند نحوه برخورد با اين نوع وضعيت ها مي تواند تاثير زيادي بر روي رشد آنها داشته باشد  مثلا هرگز درصدد اصلاح آنها نزد سايرين برنياييد حتي وقتي در خفا با زيردستي درباره اشتباهات صحبت مي کنيد هدف شما بايد اين باشد که به او آموزش دهيد تا مشکل را بشناسد و دوباره مرتکب همان خطا نشود  هرگز چيزي به نگوييد که احساس عجز و ناتواني کند و يا مايوس و نا اميد شود زيرا قصد شما ايجاد اعتماد است نه تخريب آن مديران و سرپرستان بايد به زير دستان خود ياد بدهند که درستي و صداقت مهمترين اصل سازمان است و افراد بدانند که بعد از گفتن صداقت تنبيه نخواهند شد بلکه نگفتن آن تنبيه وضرر در پي خواهد داشت هرگز به کارکنان و زيردستان خود قول و وعده اي ندهيد که قادر به انجام آن نيستيد چرا که بزودي شما به دروغگويي متهم خواهد شد آمادگي شنيدن حقايق تلخ و شيرين در کار را داشته باشيد و به کارکنانتان اجازه دهيد مطالب خود را بدون ترس و واهمه اي  بيان کنند عکس العمل شما زمينه فکري را درباره سودمند بودن يا نبودن راستگويي در ذهن آنها شکل مي دهد هرگز کارکنان و زير دستان را سوال پيچ نکنيد و از طرح سوالاتي که جنبه دام و گير انداختن دارد  و آنها را مجبور به دروغ و فريب براي رهايي مي کند خودداري کنيد قوانين و مقررات سخت در سازمان اعمال نکنيد زيرا کارکنان براي رهايي از شرايط سخت به راه هاي متوسل خواهند شد که از صداقت و درستي به دور است

براي ارتقاء و رشد کارکنانتان فرصت ها و ظرفيت هاي  برابر ايجاد کنيد ،قدرت را عادلانه توزيع کنيد ودسترسي به اطلاعات و امکانات براي همه بطور يکسان امکان پذير باشد از آنجايکه اطلاع رساني نشانه اي از مديريت شفاف و صادقانه است دسترسي به اطلاعات براي پرسنل در حکم سنگ زيربناي حاکميت دموکراتيک  در سازمان است

نداشتن امنيت شغلي و اضطرابي که از آن ناشي مي شود از عمده ترين دلايل انتشار شايعات در سازمان است ،اضطراب از بيکاري ،تبعيد،عزل از موقعيت مطلوب و محروم شدن از امتيازات گوناگون است  در اين سازمان ها دائما تعارضاتي بين کارکنان و مديران رخ مي دهد که توافقات را تضعيف يا حذف مي کند و در نهايت حرمت و قداست مديران ناديده گرفته مي شود و اعتماد در سازمان را از بين مي برد در اينگونه سازمان ها مديران سعي بر آن دارند تا از ميان کارکنان افرادي را بعنوان خبر چين در خدمت خود بگيرند

يکي از راه هاي مقابله با شايعات که در اثر تضاد هاي رواني بوجود مي آيد همکاري گروهي ذينفعان است در قالب گروهاي مختلف. و آخرين نکته اينکه بايد شرايط فرد و دلايل  فردي وسازماني که منجر به عدم صداقت و ناراستي شده يررسي نمود و سپس اقدام به اصلاح آن کرد.

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *